به گزارش مشرق به نقل از مهر، دیدار صبح امروز رئیس و مسئولان سازمان انرژی اتمی و جمعی از دانشمندان هسته ای کشوربا حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با حاشیه هایی همراه بود.
همه بسیجی هستیم!
( لو کان العلم منوطا باثریا لتناوله رجال من فارس )(بحار ج 1 ص195)اگر علم در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست خواهند یافت.
لحظات پرصلابت موفقیتهای علمی و تحقیقاتی دانشمندان عزیز کشورمان همواره خاطره انگیز و شوق آفرین است .
امروز به حسینیه امام آمده ام تا شاید بتوانم کمترین نشانی از تجلی اراده آهنین مردان عرصه های علمی و فن آوری کشورم را بر زبان قلم جاری کنم و گوشه ای از پهنه گسترده مجد و عظمت و پایداری ملت بزرگ ایران اسلامی را به نظاره بنشینم .
امروز 200 سرباز ولایت در برابر فرمانده مقتدر و با صلابت خود ایستاده اند تا رهنمود های این محور راسخ و پولادین عزت مداری را به گوش جان بشنوند و در عرصه پیکار علمی به اجرا در آورند .
جلوی درب ورودی برخی از مجریان برنامه، ترتیبی داده اند تا از میهمانان پذیرایی مختصری به عمل بیاید . ما هم از این نصیب بی بهره نمی مانیم و پس از پذیرایی راهی طبقه دوم حسینیه میشویم.
وارد حسینیه که میشوم جلوه شور انگیز حضور دانشمندان هسته ای کشور ذهن و دلم را راهی میکند تا پژواک آوای سرود ملی وطنم را به خاطر آورم . حتما تا بحال سرود ملی وطنم را شنیده اید، نا خود آگاه بر زبانم جاری میشود:
( نام جاوید وطن ، صبح امید وطن ، جلوه کن در آسمان ، همچو مهر جاودان )
با مشاهده جوانانی که امروز مشتاقانه به دیدار مقام ولایت نائل شده اند باور میکنم که همه هستی آنها "ایمان و وطن" آنهاست و "شور و سرمستی" آنها را میتوانی در سوز سخنشان بشنوی؛ (وطن ای هستی من ، شورو سرمستی من ، بشنو سوز سخنم ، که همه آواز تو منم )و با آنان بخوانی،" همه جان و تنم . وطنم، وطنم، وطنم، وطنم"
گلیم های نقش اسلیمی آبی رنگ، کف حسینیه را پوشانده است همان رنگ آبی که زلالی دل و روح نخبگان و رزمجویان هسته ای کشور است.
پس ازورود حضرت آقا و تلاوت قرآن آقای دکتر عباسی پس از سلام و درود به روان پاک شهدا و امام شهدا گزارشی از مسائل مربوط به سازمان متبوعش ارائه نمود و خود و کارکنان صنعت هسته ای را بسیجی می خواند .
حضرت آقا برخورداری از نیرو های انسانی کار آمد ، دانشمند ، ارزشمند، خوشفکر، و پر انگیزه را از نعمتهای الهی میدانند و میفرمایند: "کار بزرگ شما (صنعت هسته ای ) احساس عزت ملی را به این ملت داد"
بله این عزتی که آقا از آن یاد میفرمایند همان عزتی است که انحصارعلمی مستکبران عالم و تسلطشان بر دنیا را درهم شکسته است.
وقتی فریاد واویلای غرب را می شنوم که درباره فعالیتهای هسته ای ایران اسلامی جنجال به راه می اندازند آنوقت تابو شکنی ای که ملت ایران از تسلط ظالمانه استکبار کرده است برایم مقدس می شود و میهمانان امروز را از همان تابو شکنان و در صف مقدم پیکار می بینم.
آنوقت استقلال ملت ایران رنگ بوی دیگری از جنس علم و آگاهی به خود میگیرد و
اگر حضرت آقا میفرمایند " هر ملتی که بتواند با استقلال روی پای خود
بایستد یک ضربه به این انحصار زده است" در می یابم که مبارزه علیه انحصار
گرایان علمی در دنیا رمز موفقیت ملتهای مبارزاست وچه خوش میفرمایند که "این
کار در ایران راه افتاده و باید با جدیت تمام ادامه پیدا کند"
آقا در این رزم گاه جهاد علمی به دنیا بیش از پیش اعلام میکنند که " ما
اقتدار را در سلاح هسته ای نمیدانیم و اقتدارمتکی به سلاح هسته ای را
خواهیم شکست .... ما به دنیا می خواهیم اثبات کنیم که داشتن سلاح هسته ای
قدرت آفرین نیست و قدرتهایی که سلاح هسته ای دارند امروز دچار بیشترین
مشکلات هستند"
درخواست ملتمسانه اوباما برای باز پس گیری آرکیو 170 را یادتان هست؟ حالا به جوانان کشورم میبالم که غیرت دینی و غرور علمی و ملی آنان موجب شد تا امروز علاوه بر دانش هسته ای و موفقیتهای علمی- دفاعی، در عرصه ای دیگر ناو هواپیمابر یو اس اس، یعنی همان جدیدترین و مدرن ترین شناور آمریکا که رسانه های جهان این گونه ناوها را با طولی بیش از 300 متر و با دارا بودن بیش از 5000 نفر خدمه و 100 فروند هواپیما و بالگرد جنگنده مظهر شکست ناپذیری و قدرت امریکا میدانستند از چشمان تیز بین پهپاد های ایرانی مخفی نماند و پهنه نیلگون خلیج همیشه فارس رزمگاه فکر و اندیشه و علم سربازان جبهه توحید با کفر جهانی باشد.
آنوقت انتخاب دانشمندان هستهای به عنوان سوژههای ترور را در نتیجه ترس صهیونیزم و آمریکای جنایتکار از موفقیت ملت ایران در انحصار شکنی مقدس آنان میبینم و رد پای خون آلود استکبار را در جنایتهای انجام گرفته در تهران به خوبی مشاهده میکنم.
امروز تصاویری از شهدای هسته ای نیز کنار جایگاه آقا خود نمایی میکند و نشان میدهد که راهشان پر رهرو و یادشان همیشه زنده است .
خیلی امید بسته بودم تا با یکی دو نفر از این دانشمندان صحبت کنم، ولی
فضای احساسی جلسه باعث شد تا به مراد دل نرسم و راه بیرون حسینیه را درپیش
بگیرم.